دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ |۱۶ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 18, 2024
هادی موسوی

حوزه/ یک استاد دانشگاه، پارادایم‌های مختلف سیصد سال گذشته را تشریح کرد و در ادامه گفت: با توجه به اینکه پارادایم‌های کلان جهان منشأ تجربی و منطقی ندارند، تفسیر موضوعی شهید صدر با تکیه بر قرآن، برتر است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، هادی موسوی در هشتمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «کارکردشناسی تفسیر موضوعی شهید صدر در حوزه علوم انسانی و نظام اجتماعی» که در پژوهشگاه تخصصی شهید صدر در قم برگزار و به صورت مجازی پخش شد، درباره دوره جدید و مدرن سخن گفت و با اشاره به جریان‌های پست‌مدرن و پسا مدرن گفت: تفاوتی ادبیاتی بین آثار شهید صدر و آنچه امروز تحت عنوان علوم انسانی و علوم اجتماعی به آن‌ها پرداخته می‌شود وجود دارد.

موسوی درباره نسبت این موارد گفت: آیا می‌توان گفت که شهید صدر درباره این پارادایم‌ها صحبتی داشته است و یا حداقل یک چارچوب را به ما ارائه کرده است که بتوانیم راجع به این‌ها فکر کنیم؟ آیا بحث از رویکردها از بحث پارادایم‌های علوم انسانی کفایت می‌کند؟

وی ادامه داد: بحث پارادایم‌های علوم انسانی کل آن چیزی است که در جهان غرب یعنی اروپا و آمریکا با عنوان علوم انسانی با شاخه‌های مختلف از جامعه‌شناسی و اقتصاد گرفته تا علوم تربیتی و مدیریت و دیگر رشته‌ها را شامل می‌شود؛ در واقع بحث پارادایمی بحث کلان راجع به شاخه‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی است.

وی با بیان کامل ایده پارادایم اظهار داشت: پارادایم علم به لحاظ مفهومی مجموعه‌ای از پیش فرض‌های متافیزیکی و فلسفی علم است که بر اساس آن هویت نظری و عملیاتی علم تعریف می‌شود؛ یعنی علم وابسته به پارادایم است و روش‌شناسی علمی به وسیله این پیش‌فرض‌هایی هستند که در درون پارادایم طراحی می‌شود؛ بنابراین علم به پارادایم متکی است و با تعبیر صریح‌تر همیشه علم در خدمت پارادایم است.

موسوی درباره ایده رویکرد شهید صدر در مقابل ایده پارادایم گفت: ایده رویکرد یک هویت کلان فکری است که پشتوانه‌های روشی علم، پشتوانه‌های روشی و نظری اجتهاد و نظام علم را در درون خود تعیین و منطق علمی حوزه‌های مختلف در استفاده از نظام اجتماعی را به ما ارائه می‌کند.

وی ادامه داد: شهید صدر در ۱۹۶۰ یعنی در اقتصادنا به صورت فنی به این موضوع پرداخته است؛ گرچه قبل از اقتصادنا در آثار دیگر شهید صدر هم وجود داشته است، اما در اقتصادنا به عنوان یک اصطلاح فلسفه علمی و به عنوان یک چارچوب نظری بحث شده است.

وی توضیح داد: در مقاله‌ای که در نشریه اندیشمندان مسلمان در دانشگاه تهران منتشر شد این را توضیح دادیم؛ تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی آمده است؛ آنجا تبیین شد که ایده رویکردی که شهید صدر مطرح کرد، چه ظرفیت‌ها و مزایایی دارد، اما علی رغم آن ایده پارادایم شهرت بیشتری در بین جامعه علمی دارد؛ تلاش ما این است که از چارچوب‌های شهید صدر که در آثار و کتبی مانند السنن التاریخیه آمده است استفاده کنیم.

موسوی درباره پارادایم‌های امروزه سخن گفت و افزود: ادبیات قبلی شهید صدر در وضعیت جدید وجود ندارد؛ ملاک این ایده پارادایمی چیست؟ این ایده پارادایمی تلاش می‌کند به علوم انسانی یک نظم علمی بدهد؛ با این مسأله شروع می‌کند که آیا علوم انسانی تابعی از علوم طبیعی است؟ و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا روش‌های علوم طبیعی را می‌توانیم در علوم انسانی به کار بریم؟ در برابر این ملاک و پرسش ملاک و پرسش دیگری مطرح می‌شود که علوم انسانی تابعی از علوم طبیعی نیست بلکه هویتی متمایز از علوم طبیعی دارد چون انسان هویتی متمایز از اشیاء و طبیعت و موجوداتی مانند گیاهان و حیوانات دارد.

وی درباره نسبت تفسیر موضوعی و سوال پیش گفته اظهار داشت: سوال اینکه تفسیر موضوعی چه نسبتی با این سئوال دارد؟ آیا درست است که ما این تفسیر را در برابر این سئوال قرار دهیم؟ و آیا تفسیر موضوعی شهید صدر می‌تواند به این سئوال پاسخ دهد؟ و در صورت پاسخ بلی هست یا خیر؟ روش‌های تحقیق را می‌توانیم در تفسیر موضوعی یا علوم انسانی که تفسیر موضوعی پیشنهاد می‌کند استفاده کنیم؟

وی توضیح داد: بحث از اینجا شکل می‌گیرد که اگر این سوال را در برابر تفسیر موضوعی قرار دهیم، یک سری مشکلات و تکثر آراء پیش می‌آید و ما برای استخراج پاسخ شهید صدر با مشکلاتی مواجه می‌شویم؛ همانطور که شهید صدر می‌گوید تجربه بشری را مطالعه کنیم و سوالی از آن استخراج کنیم و به قرآن عرضه کنیم تا سوال تفسیر موضوعی ما باشد، برای این کار لازم است که سوال خود را بازنگری کنیم.

موسوی روال شهید صدر را متفاوت از روال دیگر اندیشمندان جهان برشمرد و گفت: شهید صدر از دوگانه‌ای که اجرای روش‌های علوم طبیعی در علوم انسانی قابل اجرا هست یا نه به سراغ دوگانه دیگری می‌رود که آیا پذیرش قانونمندی تاریخ مستلزم نفی اراده انسان هست و پذیرش اراده انسان مستلزم نفی قانونمندی تاریخ است؟ که اگر یک جمله از هر دو این‌ها در بیاوریم دو دسته اصلی از رویکردها یا به تعبیر جدید دو دسته اصلی از پارادایم‌ها را می‌توانیم در برابر همدیگر ببینیم؛ پارادایم‌هایی که قائل هستند اراده انسانی داریم و قانون داشتن تاریخ را قبول می‌کنند و برعکس.

وی تاریخ دویست ساله فلسفه علم اروپا را توضیح داد و گفت: این یک ملاک اصیل فلسفه علمی است بدون اینکه بازی‌های قدرت بخواهد در آن دخیل باشد؛ شهید صدر این را برای ما تعریف کرده است؛ در یکی از بحث‌های تفسیر موضوعی وقتی می‌خواهد به بحث قانون برسد، می‌گوید که یک پنداری در بین متفکران اتفاق افتاده است و این پندار موجب شکل‌گیری پارادایم‌هایی بود که می‌گفتند ما یا باید قائل به قانون تاریخی شویم و اراده انسان را نفی کنیم و یا باید قائل به اراده انسان شویم و قانون تاریخی را نفی کنیم.

وی ابراز داشت: شهید صدر با روش تفسیر موضوعی که آن را در سنت‌های تاریخی پیاده می‌کند، تاریخ را در جریان علم حفظ می‌کند، قانون‌مندی تاریخ را هم بیان می‌کند و انسانی بودن و تمرکز بر اذهان انسانی را در این کار نشان می‌دهد و اراده انسان و آن چیزی که دویست سال از جریان تاریخ علم را به خود مشغول کرد، اراده انسان را در کنار این قانومندی حفظ می‌کند و آن را به شکل فنی توضیح می‌دهد و در کنار این‌ها ربانی بودن همه آن عنصرها و نسبتشان با خدا را نشان می‌دهد.

موسوی اظهار داشت: تفسیر موضوعی شهید صدر توانست بر تفسیر سنت‌های تاریخی که یکی از سوالات مهم و اساسی بود فائق آید؛ این کار به وسیله باز تعریف سئوالی که برای متفکران پیش آمده بود حاصل شد؛ علاوه بر آن برای نظم موقعیتی هم پیشنهاد داشت که مثل‌های اعلای اجتماعی آن را برای جوامع در طول تاریخ می‌شمارد و ما می‌توانیم حتی در موقعیت خاص تاریخی از آن استفاده کنیم.

وی درباره اشکال عمده مطرح شده تصریح کرد: اینکه دانشمندان علوم اجتماعی از طریق روش‌های علمی به این نتایج رسیده‌اند اما شهید صدر از طریق قرآن به این نقطه رسیده است سوالی قابل تأمل است؛ یعنی شما چطور می‌توانید قائل شوید که سنت‌های تاریخی یک موضوع از موضوعات تفسیر موضوعی اعتباری بیش از پارادایم‌ها دارد؟ سوال خوب است اما برای پی بردن به پاسخ آن کافی است ادبیات فلسفه علمی و روش‌شناسی سیصد سال اخیر فلسفه غرب و علوم اجتماعی غرب را بخوانید.

وی نظریه‌های علمی را دارای لایه‌های مختلف برشمرد و گفت: یک سطحی از نظریه‌ها به اسم نظریه‌های نظریه‌سازان معروف هستند و وبر و دورکیم و دیلتای و کنت و این‌ها از این دسته‌اند؛ نظریه‌هایی از سنخ نظریه‌های نظریه‌سازان دارند؛ مطالعه این بحث در کتاب‌های فلسفه علمی، ویژگی این نظریه‌ها، شواهد تجربی کمی دارند و مشخص نیست که این نظریه‌ها کاملاً چگونه ساخته می‌شوند؟ بیش از اینکه این نظریه‌ها شواهد علمی داشته باشند، مقبولیت اجتماعی دارند.

موسوی گفت: مراجعه به آثار پوپر، درباره جریان علم می‌گوید که علم خادم پارادایم است و پارادایم علم را تعریف می‌کند، پوپر می‌گوید ما برای انتخاب نظریه‌های کلان که به عنوان پیش‌فرض‌های ما محسوب می‌شوند نه استدلال تجربی و نه استدلال عقلی داریم بلکه انتخاب می‌کنیم؛ و این انتخاب وارد جریان علم می‌شود.

وی سوال کرد: حال شما از این جریانات پارادایمی یا اعتبار معرفتی برآمده از قرآن به واسطه ادله عقلی و استدلال علمی شهید صدر کدام را بالاتر می‌دانید؟ محتواهای تفسیر موضوعی رویکرد علمی می‌سازند و پارادایم‌ساز هستند.

وی در بیان نکته‌ای گفت: روش تفسیر موضوعی با یک مسأله بزرگ شروع می‌شود، ما نباید این مسأله بزرگ را دست کم بگیریم و فکر کنیم که برای هر مسأله‌ای به سراغ قرآن رویم و پاسخ درست و سر راست بگیریم؛ برای به دست آوردن این مسأله بزرگ که موضوع تفسیر موضوعی است، لازم است کل تجربه بشری را تا دوره خود مطالعه کنید و یک مسأله غنی شده با کل تجربه بشری بیابید.

موسوی گفت: آنچه که پیشینه واقعی تفسیر موضوعی است، نه کارهایی است که در جریان بیداری اسلامی در اطراف ما اتفاق افتاده است، پیشینه واقعی تفسیر موضوعی رویکردهایی هستند که در جهان علم وجود دارند و این پارادایم‌هایی هستند که در جهان علم وجود دارند و این رویکرد شهید صدر هم بدیل آن‌ها نیست، به خاطر همان تعبیری که راجع به آن‌ها داشت که همه این پارادایم‌ها در یک پنداری گیر افتاده‌اند که یا باید قانون تاریخ را بپذیرند و اراده انسان را نفی کنند و یا باید اراده انسان را نگه دارند و قانون را نفی کنند.

وی ابراز داشت: این بحث سنت‌های تاریخی که خروجی تفسیر موضوعی شهید صدر محسوب می‌شود، به تعبیر فلسفی تباین ذاتی با همه این پارادایم‌ها دارد؛ نقطه مشترک همه آن پارادایم‌ها که سوبژکتیویته حاکم بر دوره مدرن هست را پیدا می‌کند و در برابر آن یک ملاک علمی قرار می‌دهد که اگر علم بخواهد در درون جامعه وارد شود، و انسان و جامعه را شناسایی کند باید چه ملاکی داشته باشد و این ملاک را در ویژگی‌هایی که ایشان در تفسیر موضوعی اشاره می‌کند شاهد هستیم.

وی درباره نظام اجتماعی گفت: بخش عمده‌ای از رویکرد از سنخ علم و شناسایی است، اما نظام اجتماعی از سنخ عمل است، همانطور که مذهب اجتماعی و اقتصادی از سنخ عمل است؛ نظام اجتماعی تلاش می‌کند یک نظم اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایجاد کند، از طریق آن بر جامعه حاکم شود و ایده‌های خود را وارد جامعه کند؛ شهید صدر وقتی می‌خواهد از نظام‌های اجتماعی یاد کند بر خلاف رویکردهای علمی از چهار نظام اجتماعی سرمایه‌داری دموکراتیک، نظام اشتراکی یا سوسیالیسم، نظام کمونیسم و نظام اسلامی یاد می‌کند.

۳۱۳/۱۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha